بهروز محمودی بختیاری در حاشیه جشنواره نمایشنامه نویسی کمدی خندستان:
زبان در بافت خودش پدید میآید
«ویژگی های زبانشناختی طنز کلامی در متون نمایشی» عنوان گفتگویی است که در حاشیه سومین جایزه سراسری نمایشنامه نویسی کمدی خندستان به میزبانی محسن رهنما نویسنده و پژوهشگر با «بهروز محمودی بختیاری» دانشیار دانشگاه تهران، محقق و مترجم انجام شد.
به گزارش خبرنگار ایران تئاتر از اصفهان، در این گفتگو محمودی بختیاری دکتری زبان شناسی به معرفی گونه های مختلف رواج طنز در کلام و گفتار پرداخت و گفت: «تمامی رفتارهای ما به نوعی به زبان مرتبط است و نمی توان رفتاری را خالی از زبان پیدا کرد. در تئاتر نیز استفاده زیادی از زبان می شود؛ بنابراین این رشته هنری به دستاوردهای زبان شناسی نیازمند است.»
او برای درک بهتر ویژگیهای زبانشناختی طنز کلامی در متون نمایشی مخاطبان را به کتابی از دانلد ریچی ارجاع داد که طنز کلامی را در دو ساحت معناشناسی و کاربردشناسی زبان بررسی میکند. بختیاری افزود:«در معنای اول به زبان در ساحت معنا پرداخته میشود و در معنای دوم به کاربرد معنا در بافتی که از آن استفاده میشود.»
او توضیح داد:«ماجرا این است که در طنز کلامی برای خندیدن باید اتفاقی رخ بدهد. ریچی میگوید وقتی ما غافلگیر میشویم،یا میترسیم و یا میخندیم. یعنی در زمان غافلگیری یا خودمان میترسیم و دیگران میخندند و یا خودمان میخندیم و دیگران هم با ما میخندند. پس غافلگیر شدن موجب ایجاد هیجان ترس یا خنده میشود. آنچه اهمیت دارد این است که چطور با طنز کلامی افراد را غافلگیر کنیم.»
او با بیان اینکه نظریههای مختلفی در زبان شناسی برای تحلیل طنز کلامی وجود دارد،شرح داد:«این نظریهها شامل برتری یا تحقیر،ناهمخوانی،رهایی از تنش و رهایی از قید و بند است که در این میان ناهمخوانی از همه بهتر و به طنز کلامی نزدیکتر است. سایر این نظریهها نیز به طنز موقعیت نزدیکتر هستند.»
به گفته او،کلیدواژه اصلی نظریه ناهمخوانی،غافلگیری است و میتوان از اینجا شروع کرد که اولین ویژگی متون طنز داشتن ابهام است. وقتی ابهام یا معنای دوگانهای ارائه میشود متن به سمت طنز گرایش پیدا میکند.
مترجم نمایشنامه «شایعات» در تعریف ابهام اظهار کرد:« وقتی ابهام ایجاد میشود که یک جمله بیش از یک معنا داشته باشد. مثل واژه شانه یا شیر که چند معنا دارند و ایجاد ابهام میکنند. ابهام میتواند در سطوح مختلفی خود را نشان دهد:در سطح آواها که به آن ابهام واجی گفته میشود،ابهام صرفی،ابهام واژگانی و ابهام نحوی. ابهام واجی بیشتر سطح طنز را نشان میدهد. مثل دو واژه «از آن» و «اذان».»
او اضافه کرد:«نوع دیگری از ابهام وقتی است که ساختار کلمات را تغییر میدهیم. مثل دو واژه «اسمت؟» و «عصمت» که ایجاد ابهام میکنند. در دهه هفتاد طنز ساختار کلمات در شوخیهای جوانان رواج داشت. گاهی هم میشود مرز کلمات را تغییر داد که این هم جزء ابزارهای واژگانی مفید برای طنز است.»
این استاد دانشگاه الگوی دیگر در ساختار واجی را الگویی دانست که شخص کلمات را درست نشنود و کلمه دیگری به جای آنها بگوید که منجر به ایجاد طنز شود. بختیاری گفت:« استفاده از این روش در نمایشهای روحوضی و تخت حوضی ما هم رایج بوده است. توجه کنید زمانی که کلمهای را میگوییم که از حوزه ادب فاصله میگیرد افراد را شوکه میکند و به نظرشان خنده دار میآید.»
او افزود:«در الگوی آوایی هم پدیده اسپونر را داریم که کلمات در آن جابه جا ادا میشوند و جای حروفشان تغییر میکند و این نیز موجب خنده میشود.»
او ابهام بعدی را ابهام در حوزه خط دانست و ادامه داد:«با ورود از حوزه آوا به حوزه نوشتار گاهی تغییر حروف ایجاد ابهام طنزآمیز میکند. گاهی هم قلب رخ میدهد،یعنی دو واج همجوار جابجا میشوند:مانند قفل و قلف یا عسک و عکس. این ممکن است در دورههای زمانی و جغرافیایی تغییر کند. اگر هوشمندانه از این تکنیک استفاده شود مثل سفره و سرفه آنوقت خنده دار میشود.»
مترجم کتاب «انتخاب آقای هابسن» خاطرنشان کرد:«گاهی مرز کلمات در جمله عوض میشود. مثلا:«بخشش لازم نیست،اعدامش کنید» یا «بخشش،لازم نیست اعدامش کنید» اینها ویژگیهای ابهام است.»
او درباره ورود به مبحث صرف یا ساختمان واژه نیز گفت:«عدهای با سرواژهها شوخی میکنند. سرواژهها به کلماتی گفته میشود که از کنار هم گذاشتن حروف اول یک کلمه ساخته شده است. مثلا ساواک از حروف اول سازمان امنیت و اطلاعات کشور ساخته شده بود. اگر سرواژه هایی به شوخی ساخته شوند این میشود طنز. طرح «کاد» که تلفیق کار و دانش است میتواند به «کار اجباری دانش آموزان» تبدیل و خنده دار شود.»
او ادامه داد:«گاهی هم در حوزه صرف با ساختارهای صرفی متفاوت شوخی میکنیم. مثلا «جا» در جاکفشی یعنی جای کفش ولی در جاهل «جا» جداشدنی نیست و نمیشود گفت جای هل است. ولی گاهی به نیت طنز از این ابزار در متون استفاده میشود. گاهی هم میتوان در صرف از کلمات هم شکل استفاده کرد. مثلا به جای پیک نیک بگوییم پینگ پنگ.»
بختیاری نوع دیگری از طنز را طنز ناشی از همان گویی دانست و گفت:«مثلا میگوییم:مربی این تیم را کاملا متحول کرده و شرایط ۳۶۰ درجه عوض شده است! پس یعنی شرایط اصلا عوض نشده است. گاهی هم طنز ناشی از اغراق است. مثلا میگوییم:انگلیسیها اگر زیر چرخ بروند از چرخ عذرخواهی میکنند. جالب است که در پژوهش هایمان در آثار نمایشی مرحوم ارحام صدر دریافتیم که او از این دادهها استفاده مفصلی کرده است.»
«کاربرد بعدی استفاده از واژههای تشبیهی است. چنانکه مرحوم محمدعلی جمالزاده از تشبیه برای طنز استفاده میکرد و مثلا یک نفر را با یک جمله طولانی تشبیه میکرد.» بختیاری با بیان این مطلب توضیح داد:«مثلا جمالزاده مینویسد:فلانی مثل اخ و تف چسبیده به دیوار دستشویی است! اینها تشبیه تفصیلی در صنایع ادبی است.»
او رویکرد دیگر طنز را ناشی از استفاده از قافیه دانست و بیان کرد:«در نمایشهای سنتی ایرانی فراوان از این تکنیک استفاده میشود. ترجمه چنین متونی بسیار دشوار است. گاهی در متون از کلمات ساختگی استفاده میشود و چون افراد شناختی از این واژهها ندارند به آنها میخندند. مانند واژه وویگولنزج و… در مجموعه شبهای برره که با ایجاد غافلگیری خنده آور بود.»
حوزه رابطه طنز با کاربردشناسی زبان
مترجم کتاب «خنده در طبقه بیست و سوم» در ادامه درباره حوزه کاربردشناسی گفت:«معتقدیم زبان در بافت خودش پدید میآید. در این شرایط ذهن و خاطرات ما شروع به فعال شدن میکند. مثلا به محض اینکه میگوییم «یه روز یه اهوازی…»،این واژه پروندهای را در ذهن ما باز میکند. یعنی بر اساس آنچه از کودکی در ذهن ما ثبت شده جملهای باز میشود که ما توقع داریم براساس این اطلاعات جمله ادامه پیدا کند. بنابراین در کاربردشناسی براساس این باور که افراد چگونه به موضوع نگاه میکنند،ایجاد موقعیت میکنیم. مثلا اگر ندانید اسکاتلندیها خسیس هستند هیچ لطیفهای درباره آنها برایتان خنده دار نیست. برای همین است که زبان طنز کلامی جهانی نیست و چارلی چاپلین زیر بار دیالوگ در سینما نرفت تا جهانی بودن طنزش از بین نرود.»
او با اشاره به چهار قاعدهای که گرایش استاد فلسفه برای یک گفتگوی موثر به نام قواعد همکاری معرفی کرده،توضیح داد:«او چهار قاعده را برای یک دیالوگ موثر ارائه کرد که عبارتند از اصل کیفیت(در گفتگو دروغ نگوییم)،اصل کمیت(به اندازه حرف بزنیم)،اصل شیوه(شفاف حرف بزنیم)و اصل اندازه(مفید حرف بزنیم و حاشیه نرویم)که اگر این اصلها بهم بریزند طنز ایجاد میشود.»
بختیاری در خاتمه بحث ادامه داد:« یک مورد دیگر در این زمینه استفاده از زبان آمیخته است. در فیلم دیکتاتور بزرگ چارلی چاپلین که متاثر از شخصیت هیتلر است به زبانی حرف میزند که نه فرانسوی است و نه آلمانی. در جایی که قرار است قرارداد صلح را امضا کند و خودکار پیدا نمیکند قرارداد را پاره میکند و به جنگ ادامه میدهند. این زبانهای آمیخته با نام پیجین در زبان شناسی شناخته میشوند. چنانکه وقتی استعمار رایج بود در بسیاری از کشورهای امریکای لاتین از این نوع زبان استفاده میشد. صادق هدایت از اولین کسانی بود که از پیجین استفاده کرد و در رمان ماشالله خان در بارگاه هارون الرشید نوشته ایرج پزشکزاد هم نمونه بارز این ابزار مشاهده میشود.
سومین جشنواره نمایشنامه نویسی «خندستان»به همت سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان و به دبیری سعید امامی ریاست تالار هنر اصفهان برگزار خواهد شد.