گفت و گوی ایران تئاتر با برنده پنج تندیس جشنواره تئاتر فجر
راه رفتن روی لبه تیغ نمایش خیابانی
این تندیسها بدون اجرای عمومی هیچ ارزشی ندارد
ایران تئتر : هادی کیانی متولد خرداد ماه ۱۳۶۹ تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی و کارشناسی سینما گرایش فیلمنامه نویسی به پایان رساند.
او پس از پنج سال فعالیت فردی در حوزه تئاتر ، در گروه نمایشی آیینه خمینی شهر درکنار استاد حسینعلی عمادی فعالیت کرده و در مجموع چیزی حدود ۲۰ سال است که به صورت حرفه ای در عرصه صحنهای ، خیابانی، تعزیه ، آیینی و سنتی،دفاع مقدس و....فعالیت دارد.
با نگاهی به تاریخ نمایش خیابانی در استان اصفهان،رشد شکوفایی را هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی در سالهای اخیر به وضوح میتوانیم ببینیم .طی دو سال گذشته در جشنواره بین المللی تئاتر فجر که مهمترین رویداد نمایشی در طول یکسال فعالیت گروههای نمایشی است، هنرمندان عرصه خیابانی استان اصفهان با درخشش بر قلههای این بخش از جشنواره بین المللی تئاتر فجر ایستادند .علاوه بر فجر حضور و افتخار آفرینی در دیگر جشنواره های برگزار شده در کشور(مریوان،چتر زندگی،مقاومت و..)شاهدی بر این ادعا است.
سال گذشته در جشنواره سی و نهم «واگویههای یک فشنگ جنون زده» تولیدی از گروه نمایشی آیینه خمینی شهر برنده جایزه بزرگ بخش خیابانی جشنواره بین المللی تئاتر فجر شد امسال هادی کیانی با همان گروه در چهلمین دوره از جشنواره بین المللی تئاتر فجر با نمایش«روده درازیهای یک مرده بی صاحب» پنج تندیس بخش خیابانی جشنواره را باز هم به اصفهان برد تا نامش را برای همیشه در تئاتر استان اصفهان و کشور به ثبت برساند.
هادی کیانی را میتوان به جرات از بی حاشیهترین و بی ادعاترین هنرمندان تئاتر اصفهان دانست با نگاهی به حضورش در سالهای اخیر در جشنوارههای کشوری و کسب موفقیتهای پی در پی این ادعا ثابت میشود. به همین بهانه خبرنگار ایران تئاتر در اصفهان با او گفت و گویی انجام دادهاست که در ادامه میخوانید:
به خاطر می آورید اولین باری که تئاتر کار کردید کی و با چه کسی بود؟
اولین بار سوم ابتدایی بودم و با برادر بزرگتر از خودم کار کردم...سالها گذشت و برادرم کاسب شد و من تئاتری(با لبخند )
پشیمان هستید؟
به هیچ عنوان، ببینید هر انسانی از بدو تولد خودش علایقی دارد که با گذشت زمان و بزرگتر شدن انسان و بالطبع با پختهتر شدن آن علایق قبلی کنار میروند و جای خودشان را به علایق دیگر میدهند اما مسئله مهم اینجاست که از وقتی انسان به حدی از شعور و معرفت برسد که خوب و بد،درست و غلط را تا حدودی تشخیص دهد علایقی سراغش میآید که شاید تا پایان زندگی جایش را به هیچ چیز دیگری ندهد .نمیدانم شاید بتوان اسمش را عشق گذاشت...برای بنده تئاتر همین بود. پس مگر اکنون که به علاقهام مشغولم میتوانم پشیمان باشم؟ خیر پشیمان نیستم خدارا هم شاکرم.
طی سالهای اخیر شاهد موفقیتهای زیاد شما و در مجموع از گروه نمایشی آیینه بودیم که در برههای از زمان بیشتر آنها حاصل تولید نمایشهای آیینی و سنتی بود،آیا تمرکز براین شیوه یا گونه نمایشی دلیل خاصی داشت؟
طی سالهای اخیر نمایشهای آیینی و سنتی در گروه نمایشی آیینه بیشتر تولید شد ولی این بدان معنا نیست که ما صرفا این گونه از نمایش را کار میکنیم،خیر در همین سالها نمایشهایی داشتیم که هیچ ارتباط موضوعی و محتوایی با نمایشهای آیینی و سنتی نداشته است اما به هر حال بدون شک اینکه دلیلی خاصی بر کثرت تولید این دست نمایش بوده خب بله،من در شهری زندگی میکنم که مردم این شهر به شدت شیفته تعزیه هستند و با افتخار تعزیه میخوانم،
اساسا نمایش آیینی و سنتی ترکیبی است از تعزیه،شبیه خوانی،سیاه بازی،نقالی و...که همه اینها یک وجه مشترک دارد و اینکه همه از دل توده مردم برآمده است و همگی با مردم سرو کار دارد .این مهم علاقمندی ما را به این دست نمایشها زیادتر کرد و باعث شد در برههای از زمان تولیدات گروه نمایشی آیینه به این سمت برود.
سال گذشته جایزه بزرگ بخش خیابانی جشنواره سی و نهم را بردید امسال باز هم موفق بودید و پنج تندیس را به خانه آوردید. تئاتر خیابانی را به چگونه توصیف میکنید؟ و اگر بخواهید بین صحنه ای و خیابانی یکی را انتخاب کنید کدام است ؟
سوال خوبی است چون میتوان در پاسخ به تفاوت نگاه ها به حوزه خیابانی پرداخت. قبل از اینکه من در رابطه با اصل سوال پاسخ بدهم ذکر یک مسئله را ضروری میدونم و آن اینکه مطمئنا خیلیها نمیدانند اتفاقی که سال گذشته برای ما افتاد کمتر از امسال نبود. سال گذشته در بیانیه هیات داوران آمده بود که جایزه بزرگ بخش خیابانی شامل بهترین کارگردانی،نویسندگی،بازی،طراحی و...تعلق میگیرد به نمایش واگویههای یک فشنگ جنون زده،در واقع همه این گزینهها در قالب یک جایزه بزرگ و یک تندیس به این نمایش تعلق گرفت امسال جایزه بزرگ را حذف کردند و برای هر بخش جداگانه قضاوت کردند
البته همه اینها را گفتم که برسم به این جمله که سال گذشته بسیار غمگین شدم که کاری با این موفقیت که البته لطف پروردگار بود،کاری ارزشی که با محوریت دفاع مقدس،تولید شده بود از طرف هیچ نهاد،سازمان یا شخصی یک تماس با ما گرفته نشد که این نمایش اجرای عموم شود. اساسا اصل هدف تولید اثر ارایه به مخاطب است و اجرای عموم به کل فراموش شد.
باور بنده این است این تندیسها و این جوایز اگر در کنار اجرای عمومی اثر نباشد و صرف تولید برای جشنواره باشد هیچ ارزشی ندارد. این تندیسها آهنی بیش نیستند ، ای کاش تندیس اخلاق میدادند ؛ تندیس ، اخلاق است،تعهد است و احترام. احترام تئاتری به تئاتری،همکار به همکار،کاش به جای آن جایزه بزرگ یک ماه اجرای عموم به «واگویههای یک فشنگ جنون زده» میدادند.سوال من اینجاست اجرای آن نمایش چه شد آن نمایش هم به اندازه همین نمایش زحمت برد و یک گروه صد جلسه و ساعتها برایش زحمت کشید.
اما در مورد کار خیابانی،شاید یکی از دلایلی که تصمیم گرفتیم،تاکید میکنم بر کلمه «تصمیم گرفتیم»،چون تمامی این اتفاقات،تصمیمات برآمده از یک گروه بزرگ با نام گروه نمایشی «آیینه » است،بله یکی از مهمترین دلایلی که تصمیم گرفتیم ورود کنیم به عرصه خیابانی این بود که این شکل از نمایش بسیار مظلوم واقع شده است هم از طرف برخی از گروهها و هم از طرف برگزار کنندگان...نگاهها به نمایش خیابانی نسبت به نمایش صحنهای گونهای است که انگار نمایش خیابانی از یک ناپدری است در صورتی که با قاطعیت تمام میگویم نمایش خیابانی سختترین شکل از اجرای تئاتر است به این دلیل که در ابتدا با مخاطب عام سر و کار دارد ؛ مخاطبی که ایستاده نمایش را میبیند نه نشسته بر روی صندلی،به خاطر اینکه بازیگر نمایش خیابانی عریان است چون با یک صحنه چهار سو طرف است .میزانسنها همگی باید به گونهای طراحی شود که مخاطب چهار طرف مفهوم واحدی از آن میزانسن دریافت کند در نمایش خیابانی نور نداریم که تمرکز بر نقطهای را بگیریم یا زیاد کنیم...متاسفانه با همه این دشواریها میبینیم گروهی با یک هفته تمرین یک نمایش خیابانی را اجرا میبرد خب این میشود همان نگاه از بالا به پایین به کار خیابانی .
در جشنوارهها شما میزان جوایز را ببینید .حتی آنجا هم نگاه منصفانهای به نمایش خیابانی نمیشود. ما تصمیم گرفتیم نمایش خیابانی کار کنیم تا بگوییم میشود در این شکل از کار هم کار فاخر تولید کرد .همینجا بگویم منظورم این نیست که کار ما فاخر است منظورم زحمتی که برای کار فاخر در صحنهای یک گروه متحمل میشود،اینجا هم میتواند کشیده شود نمایش «روده درازیهای یک مرده بی صاحب »حاصل صد و چهل جلسه تمرین چهار ساعته یک گروه است برای تمامی قسمتهای نمایش ساعتها بحث،مشاوره و زحمت انجام شده است که ماحصل آن میشود یک نمایش خیابانی هفتاد دقیقهای که تمام هفتاد دقیقه را مخاطب میایستد و تماشا میکند. وقتی مخاطب با آن شرایط بد هفتاد دقیقه نمایش را دنبال میکند در واقع ارزش گذاری کرده است روی اثر،چرا باور عزیزان بر این است که نمایش خیابانی کمتر زحمت میبرد تا یک نمایش صحنهای؟
از تک تک بزرگان تئاتر کشور سوال کنید همگی بر این باورند که این گونه نمایشی بسیار سختتر و به باور من راه رفتن روی لبه تیغ است. از آن جهت که شما تصور بفرمایید نمایش خیابانی در حال اجراست در این نمایش دیگر بلیتی فروخته نمیشود که با مخاطب خاصی که دیدن نمایش را انتخاب کرده سر و کار داشته باشی ما با مردمی که در حال عبور و مرور هستند و همگی گرفتار و پر مشغله سر و کار داریم . حال تصور بفرمایید یک اثر ضعیف در حال اجراست چه اتفاقی میافتد شخصی که در طول زندگی اش اولین بار است با این پدیده مواجه می شود، شک نکنید دیگر پایش را داخل سالن تئاتر نمیگذارد .نتیجه اینکه نمایش خیابانی سهم بسزایی در جذب مخاطب عام دارد
«روده درازی های یک مرده بی صاحب »چگونه شکل گرفت؟
این نمایش حاصل یک پژوهش است. ما قبل از شروع تمرینات و در ادامه،توام با انجام تمرینات پژوهش و تحقیق گستردهای را شروع کردیم که ماحصل آن ابتدا کتابی شد با عنوان «اقتباس نمایشی کمیک از لطایف ملا نصرالدین» که حقیر آن را نوشتم و خروجی عملی آن شد نمایش روده درازیهای یک مرده بی صاحب و در ایام جشنواره فجر افتخاری نصیبمان شد .
این کتاب با سخنرانی:دکتر اردشیر صالح پور،دکتر حسن ذوالفقاری،استاد عبدالرضا فرید زاده،استاد آتش تقی پور و با حضور دکتر دکتر محمد حنیف،دکتر محمد رضا روزبهانی،دکتر محمد نجاری،دکتر وحید چهل امیرانی،استاد اصغر فریدی ماسوله،استاد کاظم شهبازی،استاد مرتضی وکیلیان،استاد داریوش نصیری و مرشد ابوالفضل ورمرزیار،سرکار خانم وجیهه کریمی و طلایی و همراه با اجرای نقالی بسیار زیبای مرشد محسن میرزا علی این کتاب رونمایی شد.و مهمترین مسئله در رابطه با تولید این اثر عزیزانی بودند که سهم اصلی را در شکل گیری آن برعهده داشتند.
تک تک اعضای گروه نمایشی آیینه بهعلاوه سرپرست گروه استاد حسینعلی عمادی اینها کسانی بودند که زحمت اصلی کار بر دوش آنها بود من دست تک تک آنها را میبوسم. مسئله بسیار مهم غنیمتی بود که من و گروه نمایشی در اختیار داشتیم و آن حضور دو مرد بزرگ در کنارمان بود مگر میتوانم نامی از این نمایش بیاورم و از استاد عبدالرضا فرید زاده منتقد،بازیگر،کارگردان پیشکسوت نامی نبرم که اگر ایشان نبود این بذر به سرانجام نمیرسید مشاورههای ایشان بسیار کارآمد،دلسوزانه،پدرانه و به جا بود.
در کنار این بزرگوار استاد اصغر فریدی ماسوله طراح حرکت فرم ایران،که اگر آموزه های ایشان هم نبود تصاویر زیبایی که در این اثر میبینیم هیچ گاه وجود نداشت خدا را گواه میگیرم که چه ساعتهایی در شبانه روز از طریق تلفن و یا ارسال فیلم تمرین با عزیزان به شور نشستیم. آقای فریدزاده را تاکید میکنم که در ثانیه به ثانیه تولید اثر حتی یک لحظه هم ما را تنها نگذاشتند،حتی رنگ لباسها رنگ پوستر و بروشور را نظارت کردند.
خواهشمندم قبل از اسم حقیر نام این عزیزان را بیاورید چون اگر امروز روده درازیهای یک مرده بیصاحب موفق می شود دلیلش یک گروه همدل و همراه است با سرپرستی که پدرانه گروه را همراهی میکند ؛استاد عمادی عزیز و دوم مشاوران دلسوزی که طی مسیر با ما بود.
مسئله دیگری که عنوان نکردم و دوست دارم برای اولین بار اشاره کنم این مهم است که محتوای نمایش ما آیه قرآن(اوفو باالعهد)وفای به عهد بوده است ما شاهد یک فضای فانتزی هستیم ولی بن مایه و محتوای اصلی این اثر این آیه قرآن است.
نکته مهم دیگر اینکه سوالات زیادی در رابطه با شکل اجرایی کار از بنده پرسیده میشود و اینکه آیا میشود این اثر را نوعی نمایش سنتی دانست پاسخ حقیر منفی است این یک نمایش سنتی نیست ما در تولید اثر بهره بردیم از تکنیکهای نمایشهای سنتی از تعزیه بگیرید تا شبیه خوانی،نقالی،سیاه بازی،معرکه گیری،الاغ سواری و....ترکیب متدهای روز تئاتر دنیا با تکنیکهای نمایشهای سنتی خودمان حاصلش شد روده درازیهای یک مرده بی صاحب.
سخن پایانی؟
میخواهم این مطلب را هم که خیلی کم در خبر گزاریها به آن اشاره شد بگویم که ما در گروه نمایش آیینه در چند سال گذشته با نمایشهای صحنهای خود که در شهر اصفهان،خمینی شهر،شاهین شهر و نجف آباد اجرا رفتیم با محوریت کاراکتر(خاله خانوم)که نمایش شادی آور آیینی سنتی بوده به جرات میتوانیم بیان کنیم که با حدود هرشب بالغ بر یک هزار مخاطب و تعداد اجراهایی معادل ۴۰۰ تا ۵۰۰ سانس از هر اثر،به لطف خدا طلایه دار پر مخاطبترین نمایش کمدی سنتی کشور هستیم که بعد از هر اجرا آثار در جشنواره نمایشهای آیینی سنتی هم حضور پیدا کرد ولی به دلیل کرونا الان اجراها تعطیل شده است.
در اینجا تشکر ویزه می کنم از ایران تئاتر به خاطر توجه به فعالیت هنرمندان در شهر های مختلف کشور و حمایت رسانه ای از این اثر . مسئله مهمی که خواهشمندم لحاظ بفرمایید ذکر نام تک تک عزیزانی است که بالغ بر یکصد و چهل جلسه مرا تحمل کردند از خداوند متعال میخواهم عمری باقی باشد برایشان جبران کنم
عزیزانی که نامشان را ذکر میکنم صاحبان اصلی این نمایش هستند:مشاوران کارگردان:عبدالرضا فریدزاده،اصغر فریدی ماسوله،تهیه کننده:حاج عبدالله کیانی،محمد مهدی کیانی،سرپرست گروه:حسینعلی عمادی،بازیگران:میلاد مجیری،رضا پرنده،حامد جامی،عرفان عمادی،علی حاجی هاشمی،سینا سلحشور،محمد محمدی و هادی کیانی،دستیار کارگردان:حامد جامی،الهه صرامی،مدیر صحنه:محمد محمدی،منشی صحنه:الهه صرامی،مدیر تولید:سیاوش رحمتی،برنامه ریز:محسن عمادی،آهنگساز:محمد باقرصاد،سنتور و ترومپت:مهدی رحمتی،ویولن و کمانچه:علی موسوی،تار وبم تار:مهدی فوداز،ضرب،کاخن و دایره:مرتضی خاکی،ضرب زورخانه،دف،درام:محمد باقرصاد،افکتور:محمد محمدی،الهه صرامی،طراح حرکات:هادی کیانی،طراحی و ساخت عروسک:الهه صرامی،هادی کیانی،طراح صحنه و لباس:هادی کیانی،دوخت لباس:شهلا کیانی،ساخت آکساسوار:میلاد مجیری،طراح گریم:هادی کیانی،اجرای گریم:حسین امین جعفری،تدارکات:محسن گل رضایی،عرفان شیرمحمدی،هماهنگی:محمد نظری،روابط عمومی:ایمان یزدانی، عکاس:حسین امین جعفری،طراح پوستر و بروشور:امین سلیمانی و سینا سلحشور،تولید گروه نمایش آیینه. با تشکر از اساتید بزرگوار:دکتر اردشیر صالح پور،آتش تقی پور،رضامهدوی هزاوه،مرتضی وکیلیان،سامان خلیلیان،مجید جعفری،امیر پارسی و مرشد محسن میرزا علی،داریوش نصیری،مصطفی محمودی و فرزان دلفانی